حد و مرز سلیقه شخصی
سلائق فردی در حد محدوده فرد محترم است و مانعی برای آن وجود ندارد ولی اسلام اجازه نمی دهد که هرنوع سلیقه فردی منجر به شکل گیری عادت و سلیقه اجتماعی گردد. سلیقه فرد چنانچه با موازین دینی و جهان بینی اسلامی مطابقت نداشته باشد از آن روی که موجب تضییع سلامت روحی جامعه می گردد از ورود آن به صحنه اجتماع جلوگیری می شود.
در طول عمر جوامع بشری و در تمام فرهنگ ها، تغییرات فردی و اجتماعی با حیثیت های مختلف آن همانند رفتاری، اخلاقی، اقتصادی، سیاسی و ... وقوع یافته و وقوع چنین امری بدیهی تلقی می گردد و تاریخ گواهی می دهد که از سوی جامعه مورد پذیرش قرار گرفته است. و از سوی دیگر نوع خلقت انسان به واسطه ضمیر غیرمادی خود، دوستدار بالندگی و ترک درجا زدن است و از تغییر استقبال می کند و وی را عاشق به تغییر کرده است و این عشق او را به سمت پویایی زندگی فردی و اجتماعی سوق می دهد.
پویایی فرد و جامعه همان چیزی است که از آن به عنوان «رشد» نام برده می شود. و بدیهی است هر مقدار که زیربناهای رشد بر ارزشهای انسانی و متعالی بشری بنا گردیده باشد به همان میزان در تعالی فرد و جامعه به سوی کمال تاثیر خواهد گذاشت. در غالب موارد تغییرات فردی و اجتماعی از تغییر سلائق نشأت گرفته است.
تعریف سلیقه
جناب آقای عمید در لغت نامه خود «سلیقه» را «ذوق برای انتخاب یا ترجیح چیزی» تعریف کرده اند. در این تعریف از دو کلمه کلیدی «انتخاب» و «ترجیح» استفاده شده است که نشان دهنده ماهیت سیال و متغیر سلیقه بواسطه قوه انتخاب و ترجیح در هر فرد است، چرا که در هر فرد حق انتخاب وجود دارد و می تواند چیزی را به چیز دیگر ترجیح دهد و این موهبتی است خدا دادی و نعمتی است که وجه تمایز و امتیاز منحصر بفرد انسان نسبت به حیوانات و نباتات و حتی فرشتگان قرار داده شده است.
استاد شهید مطهری در تبیین آزادی در سلایق فردی می فرماید: «[مسائل سلیقه ای] یعنی مسائلی که به ساختمان وجود هرکسی مربوط است. در این نوع مسائل هرکسی باید آزاد باشد ... «خوب» برای هرکسی همان است که انتخاب کرده است. خوب و بد مطلق در اینگونه مسائل وجود ندارد. برای من رنگ خوب همان است که میپسندم و برای شما رنگ خوب همان رنگی است که میپسندید. (مجموعه آثار، ج24، ص540)
سرچشمه گیری سلایق
و در همین راستا سبک زندگی فردی هر فرد را سلیقه فردی وی می سازد و بر اساس روحیات و ذوق های رفتاری و اخلاقی، نوع رفتار فردی بر سلیقه فرد مبتنی خواهد بود.
علائقی که از سرشت، طبیعت و یا حتی تربیت و اعتقادات فرد سرچشمه می گیرد و نیز محیط رشد و تربیت هر فرد در نوع سلیقه های وی تأثیر گذار است.
سرشت پاک سازنده سلیقه پاک و سرشت ناپاک، سلیقه زشت را می سازد. زیبایی ها از سلیقه زیبا روایت می کند و سلیقه ناپاک، پلشتی و زشتی را به بار می آورد. قرآن کریم در آیه 84 از سوره اسراء بطور واضح و روشن به این
مفهوم اشاره دارد که «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدی سَبیلاً» (بگو: هر کس بر پایه خلق و خوی و عادتهای اکتسابی خود عمل میکند، پس پروردگارتان به کسی که راه یافته تر است، داناتر است).
حال سوالی قابل طرح است و آن این که میزان تأثیر سلایق فردی در سلایق اجتماعی چه مقدار است؟
و آیا آزادی در سلایق فردی می تواند منجر به آزادی در سلایق اجتماعی گردد؟
پاسخ به اینگونه سوالات، ریشه در نوع جهان بینی و ایدئولوژی مکاتب و ادیان دارد. و همچنین وابسته به نوع نگرش ساختاری اندیشه در رفتار اجتماعی است. به عنوان مثال اگر شخصی برهنگی را در زندگی شخصی خود خوب می داند، آیا مجاز است در اجتماع و خارج از محدوده شخصی خود نیز برهنه ظاهر شود؟
اگر فردی علاقمند است که در محدوده زندگی شخصی خود لباس غار نشینان را به تن کند، آیا افراد جامعه حضور وی را با آن لباس مخصوص را در کوچه و خیابان زیبنده می شمارند؟
جواب به دو سوال فوق ممکن است در جوامع غربی و شرقی و با نگرش های مختلف اجتماعی متفاوت باشد اما آنچه در ساختار فکری دین مبین اسلام وجود دارد آن است که سلامت جامعه بر سلایق فردی مقدم است و هر آنچه که موجب تهدید اخلاقی افراد جامعه گردد و انحطاط اجتماعی را بربار آورد مجاز نخواهد بود و باید از آن جلوگیری نمود.
استاد شهید مطهری معتقد است: «زندگی دنیا اجتماعی است و در زندگی اجتماعی همبستگی و وحدت حکمفرماست، کارهای خوب نیکوکاران در سعادت دیگران م?ثر است و کارهای بد بدکاران نیز در جامعه اثر میگذارد و به همین دلیل است که مسولیتهای مشترک نیز وجود دارد... به واسطه سرنوشت مشترک داشتن افراد اجتماع است که اگر یک نفر بخواهد گناهی مرتکب شود بر دیگران لازم است مانع او گردند.» (مجموعه آثار، ج1، ص221)
سلیقه فرد تهدیدی برای اجتماع
سلامت روحی و روانی جامعه وابستگی تام به سلامت افراد آن دارد. بدکاری همانند بیماری واگیردار می تواند به تک تک افراد جامعه سرایت کرده و در نهایت سلامت کل جامعه را به خطر اندازد. سلیقه ی زشت که از افراد بدکار وارد اجتماع می شود و با کمک نادانی دیگر افراد شیوع یابد، همان بیماری طاعونی است که ناخواسته بین کوچک و بزرگ شیوع یافته و منجر به نابودی عمومی خواهد شد.
«رسول اکرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) تأثیر گناه فرد را بر جامعه ضمن مثلی بیان کردهاند که گروهی سوار کشتی بودند و کشتی در دریا حرکت میکرد؛ یکی از مسافران، در جایی که نشسته بود مشغول سوراخ کردن کشتی شد، دیگران به عذر اینکه جایگاه شخص خودش را سوراخ میکند متعرّض او نشدند و کشتی غرق شد؛ ولی اگر دستش را گرفته و مانع کارش میشدند هم خود جان به سلامت میبردند و هم او را نجات میدادند.» (همان، ص222)
در شریعت اسلام رعایت مصالح اجتماعی بر مصالح فردی ارجح دانسته شده است و چنانچه رفتاری که از سلیقه فردی برخاسته باشد و با مصلحت جامعه و فرهنگ عمومی در تعارض باشد، می بایست از نفوذ آن سلیقه شخصی مقابله کرد و از ترویج آن خودداری نمود.
در این مرحله است که دستور نورانی و حیات بخش امر به معروف و نهی از منکر خودنمایی کرده و اقدام در جهت حفظ سلامت جامعه از احیاگرترین دستورات اسلام شناخته می شود.
خودسازی رمز سلیقه پاک
از این رهگذر روشن می گردد که اسلام با آموزه های خود در قالب آیات پرورشی قرآن و سیره تربیتی معصومان علیهم السلام در درجه نخست به تربیت و خودسازی افراد جهت شکل گیری شخصیت فردی توجه ویژه دارد، تا از این گذرگاه سلیقه های فردی افراد مطابق ارزشهای والای انسانی شکل یابد. سلایقی که نتیجه پرورش از طریق دستورات خالق باشد نه تنها در جامعه دفع نمی شود بلکه به واسطه برخورداری از محتوای تربیتی دینی، مورد پذیرش عموم قرار گرفته و به عادات اجتماعی و تبدیل می شود.
رهبران دینی ما از سلائق فردی خود جهت اصلاح جامعه استفاده و بهره برده اند. در قسمتی از کلام علی علیه السلام به صراحت به این موضوع اشاره می نمایند: «... فرشتکم المعروف من قولی و فعلی و أریتکم کرائم الأخلاق من نفسی»(گفتار و کردار خویش معروف را میان شما گستردم و با خوی خود نشان دادم که اخلاق گزیده چیست.)(نهج البلاغه، خطبه 87)
از آنجایی که خلق و خوی معصوم علیه السلام از تربیت مکتب الهی سرچشمه می گیرد به عادت و سنت تبدیل گشته و آثاری سازنده در اجتماع بر جای خواهد گذاشت، و سلایق و عاداتی که تنها از تمایلات مادی برخاسته، تخریب جامعه را به ارمغان خواهد داشت. آثار وضعی آیین خداجویی و اعمال نیک از یک سو و آیین دنیاپرستی و عمل زشت کبر، حسد، خیانت و... از سوی دیگر ریشه در سلایق افراد صالح و ناصالح دارد.
منبع:
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
برچسب ها : تربیت اسلامی ,